Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایمنا»
2024-04-19@01:54:55 GMT

روایت متفاوت پزشک عراقی از آزادسازی خرمشهر

تاریخ انتشار: ۲ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۱۰۹۷۳

روایت متفاوت پزشک عراقی از آزادسازی خرمشهر

«در مقابل خاکریز پل کوچکی بود، بعد از عبور از آن با خیل ایرانی‌ها مواجه شدم. خاکریزی که از آن عبور کردیم فقط یک خاکریز نبود، بلکه خاکریز تبلیغاتی دشمنانی بود که ایران اسلامی را احاطه کرده بودند.» آنچه می‌خوانید روایت یک پزشک عراقی از به اسارت در آمدن در اولین لحظات فتح خرمشهر است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، احمد عبدالرحمن، پزشک عراقی است که در اولین لحظات فتح خرمشهر به اسارت در می‌آید و خاطراتش از روزهای تجاوزی به خاک ایران را در قالب کتاب «عبور از آخرین خاکریز» روایت کرده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

از نکات جالب کتاب می‌توان به پایان‌بندی آن اشاره کرد که این پزشک خود را به رزمندگان ایران رسانده و درباره وضعیت محاصره عراقی‌ها در خرمشهر اطلاعاتی جالب و قابل تأمل بیان می‌کند.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «در نیمه راه صدای بلندگوهای را از پشت خاکریز شنیدم که با لهجه عربی سربازان عراقی را به تسلیم دعوت می‌کردند. در این هنگام سربازان دست‌هایشان را به علامت تسلیم بالا برده و به سمت خاکریز حرکت می‌کردند.

نگاهی به زمین شوره‌زار انداختم و ده‌ها نفر از افراد بسیج را دیدم که از آن نقطه عبور کرده و از دیوار بتونی بالا می‌روند تا به خیابان برسند.

ناگهان سنگینی دستی را روی شانه راستم احساس کردم، نوجوان پانزده ساله‌ای را دیدم که از من می‌خواست کلتم را به او بدهم. بالاخره به خاکریز رسیدم. عده‌ای از رزمندگان ایرانی نوارهای سفید مستطیلی شکل را که در دست داشتند به سربازان عراقی می‌دادند تا آن را به علامت تسلیم بالا ببرند.

در مقابل خاکریز پل کوچکی بود، بعد از عبور از آن با خیل ایرانی‌ها مواجه شدم. خاکریزی که از آن عبور کردیم فقط یک خاکریز نبود، بلکه خاکریز تبلیغاتی دشمنانی بود که ایران اسلامی را احاطه کرده بودند و آن کشور را به عنوان کشوری که به قرون وسطی بازگشته و بی اعتنا به حقوق بشر، قوانین بین‌المللی را زیر پا می‌گذارد، در سطح دنیا معرفی می‌کرد.

احساس کردم وارد دنیای تازه‌ای شده‌ام، دنیایی که مشتاق بودم جریانات و اتفاقات آن را از نزدیک لمس کنم.

یکی از افراد بسیج چنان استقبالی از من کرد که فکرش را نمی‌کردم. مرا در آغوش کشید و دوبار صورتم را بوسید و این در حالی بود که اجساد دوستانش بر روی خاکریز افتاده بودند. احساس شرمساری کردم.

احساس کردم که می‌خواهم گریه کنم. شرمندگی، خوشحالی، اندوه، رنج و مصیبت درهم آمیخته بود. خودم را به گونه‌ای کنترل کردم.

در آن سوی خاکریز به صفحه ساعتم نگاه کردم. ساعت هفت و ربع بامداد روز بیست‌وچهار مه را نشان می‌داد، ماه مه ۱۹۸۲ میلادی، آنجا بود که احساس کردم تولدی دوباره یافته‌ام.

در طرف دیگر خاکریز تعداد زیادی اتومبیل توقف کرده بود تا اسیران را به پشت جبهه منتقل کنند. ایرانی‌ها از اسرای عراقی خواستند لباس نظامی خود را در آورند. دو تن از بسیجی‌ها در مورد اینکه لباس من به تنم باشد تا درجه‌ام مشخص گردد یا نه با یکدیگر صحبت کردند. در نهایت هر دو توافق کردند که لباسم را درآورم و روی شانه‌هایم بیاندازم.

با اشاره به آنها فهماندم که دوست مجروحم نیز افسر است. او را سوار آمبولانس کردند و من از او خداحافظی کردم و دیگر از او اطلاعی نداشتم تا اینکه بعد خبر بهبودی و انتقال او به اردوگاه را دریافت کردم.

رزمندگان به اتومبیل لندکروزی که توقف کرده بود، اشاره کردند. به همراه تنی چند از مجروحان سوار شدم، آنها با مشاهده لباس‌های خونی‌ام تصور کرده بودند که من هم مجروح شده‌ام. به سرعت در یک جاده خاکی به راه افتادیم، گردوخاک زیادی به هوا بلند شد. راننده خوشحال بود و زیر لب کلماتی زمزمه می‌کرد که ما نمی‌فهمیدیم، تعدادی میوه به ما تعارف کرد و ما بعد از چهل وهشت ساعت گرسنگی آنها را با اشتها خوردیم.»

کد خبر 662932

منبع: ایمنا

کلیدواژه: دفاع مقدس خاطرات دفاع مقدس جنگ تحمیلی خاطرات جنگ تحمیلی آزادسازی خرمشهر پزشک عراقي اسراي عراقي شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق احساس کردم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۱۰۹۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چهره متفاوت پادشاه سوکجونگ در ۵۲ سالگی/ عکس

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، جی جین هی بازیگر کره ای که به دلیل بازی در نقش افسر مین جانگو در مجموعه تلویزیونی جواهری در قصر و نقش آفرینی به عنوان امپراتور سومجونگ در سریال افسانه دونگ‌یی در ایران شناخته می شود، به تازگی تصاویری از تغییر تیپ و چهره اش در ۵۲ سالگی منتشر کرده است.

۲۴۵۲۴۵

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1895942

دیگر خبرها

  • نحوه کشته شدن معمر قذافی / انفجار مجسمه‌های بودا در بامیان / حال و هوای شانگهای از دهه 30 تا 80 میلادی / اسرای عراقی با پرچم ایران در تهران
  • روایت متفاوت خبرنگار صدا و سیما از دیدار با سردار حاجی‌زاده
  • روایت متفاوت نورالدین خانزاده از سریال مختارنامه در «نون.خ۵» + فیلم
  • اگر به نیروگاه بوشهر حمله کنید، نخستین ضربه را متحدین شما در خلیج فارس خواهند خورد!
  • اگر به نیروگاه بوشهر حمله کنید اولین ضربه را متحدین شما در خلیج فارس خواهند خورد!
  • روایت سفری متفاوت به افغانستان پس از حمله ایران به اسرائیل؛ «خوش‌آمدی قهرمان ایرانی»!
  • ناخدا یکم صمدی در گفت و گو با «خبرآنلاین» روایت کرد
  • کاشت نهال در پادگان دژ خرمشهر
  • چهره متفاوت پادشاه سوکجونگ در ۵۲ سالگی/ عکس
  • روایت نویسنده عراقی از صبر استراتژیک و پاسخ استراتژیک ایران